لخت ملت
همکار با آب و تاب از زن های روستایی همسایه باغش تعریف میکنه:
صداشون میومد
خیلی فهمیده ن با وجود روستایی و بیسواد بودن
یکیشون میگفت اینایی که اعتراض میکنند هدفشون اینه ما رو لخت کنند
ما زمون شاه هم حجابب داشتیم و ...
و باز هم تاکید میکنه رو میزان فهم و شعور زن بیسواد روستایی
نمیتونم ساکت بمونم
براش از نیلوفر فولادی میگم ونگارمرتضوی
و این که اگر زوم شده رو شعار زن زندگی آزادی
فقط و فقط برای اینه که این صدا رو دنیا شنیده و درکش کرده
اگرنه کم شعورترین معترض هم میدونه که پوشش اختیاری فقط یک هزارم خواسته بر حق ملت هست
بهش میگم اسمش روشه حجاب اختیاری یعنی هر کس خودش انتخاب میکنه و زن ایرانی تا جایی گه من میشناسم لخت نمیشه :))
خودمو کنترل میکنم و بهش نمیگم اگر اون زن روستایی نمی فهمه حق داره چون تو نفهمی نگهش داشتند ولی عجیبه که تو دکترای مملکت با چندین سفر خارجی چطور نمی فهمی کسی رو نمیشه لخت کرد !
+هربار مهسا و خنده قشنگش رومی بینم یاد روزی می افتم که برای یکی ازدوستای کردم پیام احضاریه اومده بود و به دوست دیگه مون گفتم تو این مملکت کرد بودن جرمه سنی بودن جرمه دیگه بخواد حرف هم بزنه این مجرم بالفطره حسابش با کرام الکاتبینه
توکلاس دکترا گفتم چرا مهسا باید مانتو تنش می بود که کوتاه باشه یا بلند؟ مگه داریم قشنگ تر و پوشیده تر از لباس کردی
گفتم و به زور اشکامو کنترل کردم
تو کلاس ی دانشجوی سقزی داریم
++ پنجشنبه چهلمه :(
- ۰۱/۰۸/۰۱
😔😔😔😔